نمایندگی ایالات متحده در سازمان ملل متحد
دفتر مطبوعاتی و دیپلماسی عمومی
۳ دسامبر ۲۰۱۸
بیانیه مطبوعاتی: اظهارات خانم سفیر هیلی درباره یک نامه سرگشاده توسط خانوادههای زندانیان سیاسی در ایران
پیشینه طولانی تجاوز رژیم ایران به حقوق بشر بسیار شناخته شده است. پروندههای قضایی، محاکمهها، و صدور احکام، بدون هرگونه شفافیت و طی روند محاکمه منصفانه برای شهروندان ایران و نیز شهروندان کشورهای دیگری که ناعادلانه توسط رژیم در ایران زندانی شدهاند، از جمله چندین شهروند آمریکایی، همچنان ادامه دارد. خانوادههای چندین تن از این زندانیان به اتفاق نامه سرگشادهای را خطاب به رهبران جهان، سران سازمانهای حقوق بشری، و رسانههای خبری نوشتهاند تا همگان را از درد و رنج عزیزانشان آگاه کنند.
خانم سفیر هیلی گفت: «قلب ما برای خانوادههایی از سراسر جهان که عزیزانشان در ایران زندانی سیاسی هستند، به درد میآید. اقدام شنیع رژیم ایران در بازداشت شهروندان کشورهای دیگر – از جمله آمریکاییها – نمونه دیگری از تخلف ایران از هنجارهای بینالمللی است. ایران برای به زندان انداختن این افراد بیگناه دلایلی را از خود اختراع کرده و آنها را برای مدت نامعلوم و بدون این که روند قضایی منصفانهای برای آنها وجود داشته باشد، در آنجا نگاه میدارد. آنها باید بیدرنگ آزاد شده و نزد خانوادههایشان بازگردند. ما تا زمانی که چنین شود، از پا نخواهیم نشست.
متن نامه:
۳ دسامبر ۲۰۱۸
یک نامه سرگشادهای به رهبران جهان، سران سازمانهای حقوق بشری، و رسانهها
ما خانوادههای گروگانهای سیاسی در ایران خواهان اقدام فوری از سوی شما هستیم.
ما از کشورهای مختلف با پیشینهها و دیدگاههای متفاوت میآییم. اما اکنون به هم پیوستهایم تا یکصدا نزد شما بیاییم. ما دیگر نباید خاموش بمانیم.
در ماه سپتامبر سال ۲۰۱۸ در یک رویداد که در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل متحد برگزار شده بود، ما چند خانواده برای نخستین بار گرد هم آمدیم تا شرححالها و تلاشهایی که برای آزاد شدن عزیزانمان انجام دادهایم را با یکدیگر در میان بگذاریم. ما چند هفته پیش نیز با یکدیگر دیدار کردیم و این بار هدفمان این بود که گواهیهایمان را با گزارشگر ویژه حقوق بشر در ایران در میان بگذاریم. شباهتهای موجود میان پروندههای عزیزانمان تکاندهنده است. این شرححالها تنها نمونههایی از بازداشتهای سرسری و خودسرانه نیستند؛ بلکه اقداماتی عامدانه و تاکتیکی از سوی مقامات رژیم ایران برای به دست آوردن امتیازات جهت چانهزنی هستند.
احمدرضا جلالی، دانشمند سوئدی-ایرانی، از سوی دانشگاههای ایران جهت تهیه [دورههای] آموزشی برای پژوهشگران دعوت شده بود و در ماه مارس سال ۲۰۱۶ توسط وزارت اطلاعات ایران دستگیر شد. او بیش از سه ماه در حبس انفرادی به سر برد و به مدت شش ماه از هر گونه دسترسی به وکیل محروم بود. طی این مدت احمدرضا آسیب جسمی دید و تحت شکنجههای روحی و روانی قرار گرفت. آنها به دروغ، کاری کردند که او باور کند اگر به آن چه که ماموران اطلاعاتی به او دیکته کرده بودند اعتراف کند، آزاد خواهد شد. [آنها] او را مجبور کردند تا یک مصاحبه انجام دهد که این مصاحبه بعدا پس از ویرایش در تلویزیون دولتی [ایران] پخش شد تا احمدرضا، بر اساس اتهامات واهی، متهم شود. احمدرضا پس از گذشت ۹۸۵ روز از بازداشتش و با این که هیچگونه مستنداتی علیه او ارائه نشده بود، و به رغم درخواستهای مطرح شده توسط سازمان ملل متحد، دانشگاهیان، و ۷۵ تن از برندگان جایزه نوبل برای آزادی او، هنوز به صورت منصفانه محاکمه نشده است. او پس از بیش از یک سال محرومیت از مراقبتهای پزشکی، و به دنبال دو اعتصاب غذای طولانی که هر یک ۴۰ تا ۵۰ روز به طول انجامید و او را در شرایط بسیار ضعیف جسمانی قرار داد، اکنون برای انجام یک عمل جراحی فوری به یک بیمارستان منتقل شده است. وضعیت تندرستی او به دلیل مدتها انتظار برای برخورداری از مراقبتهای پزشکی در شرایط بسیار بدی قرار دارد.
کامران قادری، پدر سه فرزند، شهروند استرالیایی-ایرانی و یک مشاور فناوری اطلاعات، در ماه ژانویه سال ۲۰۱۶ زمانی که برای یک سفر کاری معمولی از وین وارد تهران شده بود، در فرودگاه به صورت خودسرانه بازداشت شد. در آغاز او بدون هر گونه طرح اتهام در سلول انفرادی نگاه داشته شد و پس از گذراندن شش ماه حبس انفرادی، شکنجه، و وعدههای دروغین مقامات، کامران زیر یک [برگه] اعترافات اجباری را امضاء کرد. وکیل کامران برای نخستین بار یک روز قبل از آن که حکم ۱۰ سال حبس به اتهام جاسوسی به نفع یک کشور متخاصم به او اعلام شود، تنها به مدت ۲۰ دقیقه با [موکلش] دیدار کرد. او هیچ گونه دسترسی [به خدمات] کنسولی نداشته است. وی در طول مدت حبس خود دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفت که طی آن پزشکان دیسکهای بینمهرهای او را برداشتند و نخاع او را نیز جراحی کردند. او همچنین بر روی استخوان پای چپ خود یک تومور دارد که هنوز مداوا نشده است. امروز هزار و شصت و ششمین روز بازداشت او است.
سیامک نمازی به اتهام «همدستی با یک دولت متخاصم» – که منظور از آن ایالات متحده است – دستگیر، محاکمه، و به سرعت مجرم شناخته شد و به تحمل ده سال حبس محکوم گردید. او برای مدت بیش از دو سال در شرایط فوقالعاده دشوار در بند تحت کنترل سپاه پاسداران جمهوری اسلامی (آیآرجیسی) در زندان اوین، از جمله در حبس انفرادی و در شرایطی که مجبور بود بدون هرگونه زیرانداز روی زمین سخت بخوابد، و نیز تحت شکنجههای فیزیکی و روانی قرار گرفت. وی از ماه اکتبر سال ۲۰۱۵ تاکنون به مدت ۱۱۴۵ روز در زندان بوده است.
باقر نمازی پدر ۸۲ ساله سیامک نمازی است که او نیز به اتهام همکاری با یک دولت متخاصم به تحمل ده سال حبس محکوم شد. وضعیت جسمانی او که از کارمندان سابق یونیسف است، وخیم است و او به دلیل ابتلا به بیماریهای مختلف قلبی و بیماریهای جدی دیگر هفت بار در بیمارستان بستری شده است. وضعیت سلامتی او، که هماکنون در مرخصی محدود استعلاجی بیرون از زندان به سر میبرد، همچنان رو به وخامت است. باقر از ماه فوریه ۲۰۱۶ تاکنون به مدت ۱۰۱۵ روز زندانی بوده است.
نزار ذکا، یک تبعه لبنان و دارنده اجازه اقامت دائمی ایالات متحده [کارت سبز]، یکی از کنشگران سرشناس جهان در زمینه آزادی اینترنت و آزادی بیان است. او نایب رئیس اتحادیه جهانی فناوری اطلاعات، عضو اتحادیه بینالمللی مخابرات سازمان ملل متحد، و دبیرکل آیجیاماِی۳ – یک کنسرسیوم متشکل از نوزده انجمن فناوری اطلاعات و ارتباطات عربی – است. او از سوی معاون رئیس جمهوری ایران برای شرکت در یک کنفرانس توانمندسازی زنان به ایران دعوت شده بود. [اما] پس از پایان همایش در مسیر فرودگاه توسط سپاه پاسداران ربوده شد. مشاور رئیس جمهوری روحانی بهتازگی در یک مصاحبه با اسوشیتدپرس اعتراف کرد که ربودن نزار به هیچ وجه مورد تایید دولت نبود. تا پیش از این هرگز در تاریخ معاصر اتفاق نیافتاده بود که یک کشور، رسما میهمانی را دعوت کند و سپس او را گروگان بگیرد. نزار از ماه دسامبر سال ۲۰۱۵ تاکنون برای مدت ۱۱۷۲ روز زندانی بوده است.
سعید ملکپور در ماه اکتبر سال ۲۰۰۸ زمانی که از کانادا به ایران رفته بود تا با پدر در حال مرگش خداحافظی کند، به ناحق زندانی شد. سعید هم اکنون با حکم حبس ابد در زندان اوین نگهداری میشود. او تحت شکنجههای جسمی و روحی وحشیانه قرار گرفته بود تا به فهرستی از اتهامات ساختگی مطرح شده توسط سپاه پاسداران، اعتراف کند. او دو بار به مرگ محکوم شد و برای مدت سه سال در زندان انفرادی نگهداری میشد. با این که هرگز هیچگونه مستندات و شواهدی علیه او ارائه نشده است، اما او مدت پنج سال را در ترس از اعدام زندگی میکرد. سعید پس از گذراندن مدت ۳۷۱۱ روز، یعنی بیش از ۱۰ سال، در زندان، همچنان از یک محاکمه منصفانه بیبهره بوده است.
رابرت لوینسون، یک شهروند آمریکا، در جزیره کیش ایران «ناپدید شد.» دولت ایران هرگز به دستگیری باب (نامی که خانوادهاش او را به آن صدا میکنند) اعتراف نکرده است؛ اما همان اوایل یک مقاله پرس تیوی گزارش داده بود که او در دست نیروهای امنیتی است و «ظرف چند روز آزاد خواهد شد.» اما با گذشت ۴۲۸۷ روز، یعنی بیش از یازده و نیم سال، خانواده باب هنوز هیچ تماسی با او نداشته است. او بدون برخورداری از ابتداییترین حقوق انسانی خود زندانی بوده است. خانواده او تنها یک ویدئو و چند عکس [از لوینسون به صورت] گروگان – که از ربایندگان ناشناس دریافت شده بود – را مشاهده کردهاند. مقامات ایران هر گونه تلاش ایالات متحده برای تحقیق بیشتر را ناکام گذاشته و راه محاکمه عادلانه در دادگاههای ایران را مسدود کردهاند، و هرگاه نامی از او به میان آمده است، فهرستی از تقاضاهای مختلف را مطرح نمودهاند.
این مستندات قطعی هستند و ما باید این را با عنوان واقعیش، یعنی گروگانگیری، خطاب کنیم. از زمان ناپدید شدن آقای لوینسون، بیش از پنجاه تن از افرادی که به نوعی با یک قدرت خارجی مرتبط بودند توسط مقامات ایران گروگان گرفته شدهاند. بنا بر یک گزارش اخیر بنیاد تامسون رویترز، در حدود بیست تن از آنان همچنان در ایران به صورت گروگان نگهداری میشوند.
طی سالیان زجرآور متمادی پروندههای هر یک از عزیزانمان به صور جداگانه مورد توجه قرار گرفتهاند. اما در حالی که همه آنها موارد منحصربهفرد و پیچیدهای هستند، اما این یک مشکل منفرد نیست؛ بلکه یک الگوی تکرارشدنی است، الگویی که ما از رهبران جهان میخواهیم برای پایان دادن به آن ما را یاری دهند. طرفهای ذینفع مسئول در همه ابعاد این مسئله میدانند که چه باید بکنند. خواهش میکنیم کاری کنید تا عزیزانمان از زندانهای ایران آزاد شوند.
این درخواست کمک ما به سیاست بینالمللی ربطی ندارد. ما یک گروه مصمم متشکل از افراد و خانوادههایی هستیم که یکصدا به عنوان خانوادههایی که تحت تاثیر یک شرایط وحشتناک ایجاد شده توسط مقامات رژیم ایران قرار گرفتهاند، با دولتهایمان سخن میگوییم. ما خواهان اقدام عملی هستیم.
ما بر این باوریم که مقامات ایران به دلیل فشار ناکافی جامعه جهانی، انگیزه چندانی برای پایان دادن به اقدام بیرحمانه و وحشتناک گروگانگیری ندارند. رهبران جهان باید هزینه سیاسی تجاوز به حقوق بشر را آن قدر بالا ببرند که آزاد کردن عزیزانمان به نفع مقامات ایرانی باشد. ما از همه دولتهایمان، به ویژه آنها که با کشور ایران روابط دیپلماتیک دارند، میخواهیم که بیدرنگ به وجود این بحران گروگانگیری اذعان کرده و گامهای عملی را برای کمک به حل این موارد بردارند.
با اطمینان یافتن از این که پروندههای عزیزانمان در صدر دستور کار هرگونه گفتوگویی با مقامات ایرانی قرار دارد، هر چه در توان دارید برای کمک به آزادی و بازگشت ایمن عزیزانمان به خانه انجام دهید. خواهش میکنیم پیش از آن که زمان بیشتری بگذرد و یا رنج بیشتری برملا گردد، به سرعت وارد عمل شوید.
خواهش میکنیم به روشنی و بیدرنگ به ما بپیوندید تا به دولت ایران بگوییم که این رفتار دیگر پذیرفته نخواهد شد و باید هم اکنون به پایان برسد. ما از شما میخواهیم که عزیزانمان را به خانه و نزد ما بفرستید.
امضاءکنندگان
خانوادههای رابرت لوینسون، نزار ذکا، سعید ملکپور، کامران قادری، احمدرضا جلالی، باقر و سیامک نمازی، و بسیاری از خانوادههای دیگر که از ترس به خطر افتادن امنیت عزیزانشان سکوت اختیار کردهاند.
###
این ترجمه جهت رفاه خواننده ارائه شده است و فقط باید متن اصلی انگلیسی را معتبر دانست.