۲:۵۱ بعد از ظهر به وقت شرق آمریکا
آقای پالادینو: عصربهخیر. ببخشید که [این جلسه را] کمی دیرتر از زمانی که انتظار آن میرفت، آغاز میکنیم. امروز یک میهمان ویژه در کنار ما است و او، برایان هوک، نماینده ویژه [وزارت امور خارجه در امور ایران] و رایزن وزیر امور خارجه است. برایان در آغاز مطالبی دارد که میخواهد بیان کند و سپس میتواند به چند پرسش شما پاسخ دهد. خواهش میکنم بفرمایید.
آقای هوک: سپاسگزارم. عصربهخیر. امروز ما میخواهیم اطلاعات روزآمد مربوط به راهبرد پرزیدنت [ترامپ] در قبال ایران را برایتان بیان کنیم. من تاثیرات [ناشی از اقداماتمان] را که بر ایران و همپیمانانش و نیروهای نیابتی آن در خاورمیانه شاهد هستیم، بیان خواهم کرد. این جلسه در زمانی برگزار میشود که ایران با سیلهای بسیار شدید روبرو است. طی دو هفته گذشته و در پی بارش بارانهای سنگین دستکم ۴۵ نفر جان باختهاند و سیل دستکم ۲۳ استان از مجموع ۳۱ استان ایران را تحت تاثیر قرار داده است. آقای وزیر [پمپئو] امروز کمی پیشتر با صدور بیانیهای مراتب تسلیت خود را اعلام کرد و پیشنهاد امدادرسانی داد و من نیز مراتب تسلیت خود را اعلام میکنم.
این دولت از زمان روی کار آمدن خود بیش از ۹۷۰ نهاد و فرد ایرانی را تحریم کرده است. تحریمهایی که هفته گذشته علیه شرکتهای صوری حمایتکننده از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و وزارت دفاع ایران اعلام شد، بیست و ششمین دور تحریمهای آمریکا بود. تحریمهای ما مجموعه گستردهای از تهدیدها – به ویژه حمایت [رژیم] ایران از تروریسم، توسعه موشکی، برنامه هستهای آن، و موارد نقض حقوق بشر، و غیره – را هدف قرار داده است.
ما، در چهارچوب این فشار، بیش از ۷۰ مؤسسه مرتبط با ایران و زیرمجموعههای خارجی و داخلی آنها را تحریم کردهایم. سیستم پیامرسانی مالی سوئیفت نیز [تحریمهایی] مشابه بسیاری از این تحریمها را اعمال کرده و [دسترسی] همه بانکهای تحریمشده در ایران [به این سیستم] را قطع کرده است. در ماه نوامبر سوئیفت حتی دسترسی بانک مرکزی ایران به سیستم خود را نیز قطع کرد. ما شبکههای انتقال غیرقانونی نفت ایران را، که به غنی کردن رژیم بیرحم اسد و شرکای تروریست آن، مانند حزبالله، میپرداخت، هدف قرار دادهایم. ما گامهای بیسابقهای را برای تعمیق همکاریمان با همپیمانان و شرکایمان جهت مقابله با تروریسم و تجاوزگریهای مورد حمایت ایران، برمیداریم. تیمهای مشترکی از وزارتخانههای خارجه و خزانهداری [ایالات متحده] تاکنون به بیش از پنجاه کشور سراسر جهان سفر کردهاند تا سیاست جدید ما را تشریح کرده و [به آنها] نسبت به خطرات دادوستد با ایران و تهدیدهایی که متوجه اعتبار آنها است، هشدار دهند. تقریبا یک سال پس از پایان حضور ایالات متحده در توافق هستهای ایران، و پنج ماه پس از بازگرداندن کامل تحریمهایمان، اکنون روشن است که اقدامات ما جریان پول نقد ایران را محدود کرده است. [اقدامات ما] توانایی [ایران] برای عملکرد آزادانه در منطقه را محدود میکنند.
تحریمهای نفتی ما تقریبا یک و نیم میلیون بشکه نفت صادراتی ایران را از ماه مه سال ۲۰۱۸ تاکنون از بازار خارج کرده است. این موجب شده است که آن رژیم از دسترسی به بیش از ده میلیارد دلار درآمد [نفتی] محروم شود. این به معنای ضرر و زیانی برابر با دستکم سی میلیون دلار در روز است و این فقط [ضرر و زیانی است که] در رابطه با نفت [به رژیم وارد شده] است. اگر چنین نمیشد، ایران از این پول برای حمایت از فعالیتهای ویرانگر و بیثباتکنندهاش استفاده میکرد. اکنون، و به خاطر اقدامات ما، رژیم ایران برای حمایت از تروریسم، گسترش موشکها، و فهرست بلند بالای نیروهای نیایتش، پول کمتری در اختیار دارد. در ماه نوامبر ما هشت معافیت – معافیتهای نفتی – صادر کردیم تا از جهش قیمت نفت جلوگیری کنیم. امروز من میتوانم تایید کنم که از میان آن واردکنندگان، سه واردکننده اکنون [واردات نفت خود از ایران را] به صفر رساندهاند. به این ترتیب، تعداد واردکنندگانی که زمانی خریدار نفت خام ایران بودند و اکنون این رقم را به صفر رساندهاند، به ۲۳ کشور میرسد. اکنون، با توجه به پایین تر بودن قیمت نفت نسبت به زمانی که ما تحریمهایمان را اعلام کردیم، و نیز با توجه به ثبات نفت جهانی – و ثبات تولید [نفت در] جهان – ما به سرعت به سوی به صفر رساندن همه خریدهای نفت خام از ایران حرکت میکنیم.
بیش از یکصد شرکت عمده از تجارت با ایران دست کشیدهاند. شرکتهایی مانند توتال و زیمنس از بازار ایران خارج شدهاند و به همراه خود میلیاردها دلار سرمایهگذاری را [از ایران] بیرون بردهاند.
از آنجا که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیمی از اقتصاد ایران را تحت کنترل خود دارد، این فقدان سرمایهگذاری به معنای وجود پول کمتر برای نیروی قدس و شبکه نیروهای نیابتی ایران است. تحریمهای ما [منابع] حمایت ایران از نیروهای نیابتیش را خشکانده است و اکنون برای نخستین بار پس از مدتهای بسیار طولانی، آنها دسترسی کمتری به درآمد دارند تا بتوانند آن را صرف تروریسم و نظامیگری کنند. حسن نصرالله، رهبر حزب الله لبنان، در ماه مارس علنا برای نخستین بار در تاریخ تقاضای دریافت کمک و اعانه کرد. او مجبور شده است تا اقدامات ریاضتی بیسابقهای را در پیش بگیرد. هم اکنون برخی گزارشها حاکی از آن است که جنگجویان حزبالله تنها نیمی از دستمزدشان را دریافت میکنند و سایرین تنها درآمدی برابر با دویست دلار در ماه دارند. سایر کارمندان حزبالله گزارش دادهاند که شصت درصد از درآمد معمول ماهانهشان را میگیرند.
یک پژوهش جدید که ماه گذشته توسط مؤسسه واشنگتن انجام شد، این یافتهها را تایید میکند. حزبالله تقریبا هزار دفتر خود را تعطیل کرده و استخدام پرسنل جدید را متوقف کرده است. این گزارش همچنین نتیجهگیری کرده است که خود حزبالله نیز از عوامل این تشدید تحریمهای ایالات متحده علیه ایران بوده است. رژیم ایران در گذشته سالانه ۷۰۰ میلیون دلار به این گروه میپرداخته است که این مبلغ ۷۰ درصد کل بودجه حزبالله است.
اما حزبالله در احساس فشار تحریمهای ایران تنها نیست. نیروهای نیابتی ایران در سوریه و نقاط دیگر با عدم تامین مالی از سوی ایران روبرو هستند. جنگجویانشان دستمزدهای معوقه دارند و خدماتی که زمانی بر آنها تکیه میکردند، اکنون در حال از بین رفتن است. هفته گذشته نیویورک تایمز به نقل از یک جنگجوی شیعه در سوریه نوشت: «روزهای طلایی به پایان رسیده و هرگز بازنخواهد گشت. ایران پول کافی ندارد که به ما بدهد.»
ما با همپیمانان و شرکایمان همکاری میکنیم تا اطمینان یابیم از این به بعد وضعیت بر همین منوال خواهد بود. ما با آنها برای مختل کردن عملیات غیرقانونی انتقال نفت ایران همکاری کردهایم. زمانی که ما کشتیهای قاچاقبر حامل نفت غیرقانونی ایران برای حمایت از حزبالله و نیروی اسد را شناسایی کردیم، آقای وزیر پومپئو تیمهای دیپلماتیک را گسیل داشت تا با همپیمانان و شرکایمان جهت کمک به جلوگیری از [موفقیت] آن کمک کنند. ما با کشورهای تقریبا همه قاره های جهان برای شناسایی کشتیهای عامل نگرانی همکاری کرده و عملیات آنها را مختل کردهایم. بیش از ۷۵ کشتی و شناور که در فعالیتهای غیرقانونی و نامشروع مشارکت داشتهاند، اکنون از داشتن پرچمهایی که برای حرکت بر روی آبها به آن نیاز دارند، محروم شدهاند.
پاناما با صدور یک فرمان ریاست جمهوری ثبت کشتیهای ایرانی را ملغی و پرچمهای آنها را برداشته است. کشورهایی مانند سنگاپور، سریلانکا، و سیرالئون دقت و مراقبت بسیار شدیدی را برای مختل کردن این نقشهها و محروم کردن نهادهای تبهکار ایران از دسترسی به [خدمات] ثبت پرچم، بیمه، و طبقهبندی انجام دادهاند. ما از یکایک این کشورها به خاطر کوشششان سپاسگزاری میکنیم.
آمریکا در اقدامات خود برای مقابله با رفتار بدخواهانه [رژیم] ایران تنها نبوده است. پس از آشکار کردن یک نقشه ناکام بمبگذاری در پاریس شرکای اروپایی ما نیز با [رژیم] ایران مقابله کردند و یک تلاش برای ترور را دانمارک خنثی کردند. در ماه ژانویه اتحادیه اروپا، وزارت اطلاعات و امنیت ایران و دو تن از ماموران آن را به خاطر نقششان در این اقدامات تحریم کرد. شورای امور خارجی اتحادیه اروپا اخیرا و در ماه فوریه بیانیههایی را تصویب کرد که برنامه بالستیک – برنامه موشک بالستیک ایران را محکوم کرده بود. این [شورا] همچنین با فعالیت بدخواهانه ایران در اروپا و نیز نقش جاری آن در درگیریهای منطقهای مخالفت کرد. بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله انگلستان، آلمان، فرانسه، دانمارک، هلند، آلبانی، و صربستان برای مقابله با تهدیدهای تروریستی ایران در خاک خودشان واکنش نشان داده و این کار را با احضار سفیران، اخراج دیپلماتهای ایرانی، حذف سفر بدون نیاز به روادید، و یا ممانعت از حق فرود ماهان ایر، همانگونه که آلمان اخیرا انجام داد، نشان دادهاند. همه این فعالیتهای انجام شده پس از خروج ایالات متحده از توافق هستهای ایران، این ادعا را که ایالات متحده در مقابله با تهدیدهای ایران نسبت به صلح و امنیت بیالمللی تنها است، نفی میکند.
ما همچنین از همپیمانان و شرکایمان میخواهیم که با برنامه موشک بالستیک ایران مقابله کنند. ایالات متحده، انگلستان، فرانسه، و آلمان بارها تخطی ایران از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد را مطرح کردهاند. این قطعنامه از ایران خواسته است تا هیچ گونه فعالیت مرتبط با موشکهای بالستیک – که طراحی آنها به گونهای باشد که بتوانند جنگافزارهای هستههای را حمل کنند – انجام ندهد. ما پس از آن که ایران یک موشک بالستیک میانبرد را در ماه دسامبر پرتاب کرد و نیز پس از تلاشهای ایران برای پرتاب ماهواره در ماههای ژانویه و فوریه، مراتب نگرانی شدیدمان را به دبیرکل سازمان ملل متحد انتقال دادیم.
همین هفته گذشته انگلستان، فرانسه، و آلمان بار دیگر برای دبیرکل سازمان ملل متحد نامه فرستادند و نگرانیهای شان نسبت به پرتابهای اخیر موشک توسط ایران را ابراز داشتند. ما مطمئنیم که ارزیابی مشترک ما نسبت به تهدید ایران در ادامه به اقدامات مشترک بیشتر منجر خواهد شد.
تحریمهای ما سوءمدیریت و فقدان شفافیت این رژیم را آشکار کرده است. کمی پس از خروج پرزیدنت [ترامپ] از توافق هستهای ایران، ظریف، وزیر خارجه آن کشور، با غرور مدعی شده بود که ایران زیر تحریمهای ایالات متحده «شکوفا خواهد شد.» اما خوشبینی او نابجا بود. تنها چند ماه بعد رهبر ایران گفت که رژیم تحت «فشار بیسابقهای» قرار دارد. رئیسجمهوری روحانی نیز پس از آن گفت که ایران با «شدیدترین بحران اقتصادی خود طی چهل سال گذشته» روبهرو است.
بخش عظیمی از این بحران اقتصادی ساخته خود رژیم است؛ زیرا این رژیم به جای [اجرای اقدامات] مناسب اقتصادی در داخل کشور، به صدور انقلاب به خارج از کشور اولویت داده است. وضعیت زندگی به ندرت به شرایط قبل از انقلاب بازگشته است. وعدههای انقلاب برای بیشتر ایرانیان هرگز عملی نشده است. به همین خاطر است که هشتگ #چهلسالناکامی محبوبترین هشتگ در داخل ایران در چهلمین سالگرد روی کار آمدن این رژیم بود. امروز گزارشهایی وجود دارند مبنی بر این که اقتصاد [ایران] در رکود به سر میبرد. ریال دو سوم ارزشش را از دست داده است. صندوق بینالمللی پول پیشبینی میکند که اقتصاد ایران در سال ۲۰۱۹ با رشد منفی ۳.۶ درصدی روبهرو خواهد بود. و تورم در ماه نوامبر به رقم بی سابقه چهل درصد رسید، به طوری که تورم قیمت کالاها ۶۰ درصد بود. این احتمال وجود دارد که این ارقام امروز بسیار بالاتر باشند؛ اما اطلاع یافتن از این موضوع دشوار است، زیرا بانک مرکزی ایران از ماه دسامبر انتشار گزارشهای علنی درباره تورم را متوقف کرد. بانک مرکزی ایران دارد چه چیزی را پنهان میکند؟
بیش از ۷۰ درصد از مردم ایران وضعیت اقتصادی را بد یا بسیار بد میدانند و ۶۰ درصد از آنها میگویند که این وضعیت رو به وخامت پیش میرود. مردم ایران میدانند که چه کسی را باید به خاطر دستمزدهای کاهش یافته، پساندازهای از بین رفته، و کاهش قدرت خریدشان سرزنش کنند. یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ که توسط ایرانپل (نظرسنجی ایران) انجام شد، مشخص کرد که تقریبا دو سوم مردم ایران رژیم را به خاطر سوءمدیریت و فساد و نیز به خاطر مصائب اقتصادی کشور سرزنش میکنند. تنها کمتر از یک سوم مردم تحریمها یا فشار بینالمللی را عامل وضعیت کنونی میدانند.
این امر موجب نشده است که رهبران ایران دیگران را به خاطر فساد و سوءمدیریت خودشان سرزنش نکنند. اما مردم ایران میدانند که سیاستهای حکومت خودشان ریشه و عامل بنیادین وخامت اقتصاد ایران است. همین حالا در جامعه پزشکی ایران زمزمههایی وجود دارد مبنی بر این رژیم داروها و سایر محصولات پزشکی-درمانی را انبار کرده است تا بتواند آنها را به بهای گزاف و با هدف کسب سود بفروشد. مردم ایران این گونه با بدبینی و شک و تردید به حکومتشان نگاه میکنند؛ زیرا رژیم اعتبار خود را از دست داده است.
من به تفصیل شرح دادهام که چگونه فشارهای ما رژیم ایران را از منابع مورد نیازش برای ادامه عملیات و اقدامات تاکتیکی خود محروم کرده است. من میخواهم در پایان به طور خلاصه پیامدهای راهبردی گستردهتری که این مسئله بر منطقه دارد را بیان کنم. در حالی که ما فشارهایمان را افزایش میدهیم، فرصتهای تازهای را برای صلح و ثبات در خاورمیانه به وجود میآوریم.
نخست آن که، تحریمهای ما با هدف معکوس کردن روند دستاوردهای راهبردی ایران انجام میشوند. تقریبا از سال ۲۰۰۷ تا سال ۲۰۱۶ ایران توانست به دلایل مختلف پشتیبانیش از نیروهای نیابتی را تعمیق بخشیده و بدون روبرو شدن با پیامدهای منفی، نفوذش را در درگیریهای منطقهای گسترش دهد. ایران برای نیل به این هدف، اجازه میدهد نیروهای نیابتیاش از جانب رژیم در جنگهای منطقهای جنگیده و کشته شوند. این نیروهای نیابتی همچنین به رژیم امکان انکار این اقدامات را میدهند. اما این یک دروغ چهل ساله است که این دولت [دولت پرزیدنت ترامپ] حاضر به پذیرش آن نیست. این دولت [دولت پرزیدنت ترامپ] از زمان روی کار آمدن خود، به ویژه طی یازده ماه گذشته، با راهبرد عمده ایران مقابله کرده است. ما بر رژیم ایران، به خاطر رفتارهایش به عنوان یک رژیم قانونگریز توسعهطلب، هزینههای بسیار سنگینی را تحمیل کردهایم. این رژیم امروز نسبت به دو سال پیش که ما بر مصدر امور نشستیم، ضعفیتر شده است. نیروهای نیابتی آن نیز ضعیفتر شدهاند. چالشهای مالی پیش روی تهران همچنان افزایش خواهند یافت، مگر آن که این رژیم تغییر را در سیاست و رفتار خود به نمایش بگذارد.
دوم آن که، در همان حال که ما فساد، سوءمدیریت اقتصادی، تجاوز و تعرض به حقوق بشر، بازداشتهای خودسرانه افراد دوتابعیتی، تخریب محیط زیست، و غیره توسط رژیم را آشکار میکنیم، این موضوع را برای کشورهای منطقه نیز مشخص میکنیم که ایران، نه یک الگو است که از آن پیروی کنند و نه شریکی است که آن را دنبال کنند. هر جا که [این رژیم] پا میگذارد، جنگ، بدبختی، و رنحج نیز به دنبال آن میروند. اینجا چند نمونه [را ارائه میدهم.]
رئیس جمهوری روحانی اخیرا از عراق بازدید کرد؛ جایی که او میخواهد آن را تحت کنترل ایران قرار دهد. ما از مردم عراق میخواهیم تا این مطلب را مد نظر قرار دهند: با توجه به طرز رفتار روحانی با مردم خود، فکرش را بکنید که او با شما چگونه رفتار خواهد کرد؟!
تاثیرات مداخله ایران از همه بیشتر و شدیدتر توسط غیرنظامیان بیگناه منطقه احساس شده است. مردان، زنان، و کودکان تقریبا هر روز قربانی توسعهطلبی خطرناک ایران میشوند. ایران در یمن با حمایت از حوثیها به بروز یک فاجعه انسانی کمک کرده است. حمایت رژیم ایران این جنگ را به قدری طولانی کرده که هیچ منطقی نمیتواند آن را توجیه کند.
ایران در سوریه به ماشین جنگی بیرحم اسد کمک کرده است، در حالی که این ماشین صدها هزار نفر را کشته و میلیونها غیرنظامی را آواره کرده است. سپاه پاسداران حالا تلاش میکند تا زیر پوشش جنگ سوریه، ریشههای نظامی را در سوریه بگستراند و یک مقر راهبردی تازه را برای تهدید کردن همسایگان سوریه، از جمله اسرائیل، برپا کند.
در لبنان تمایل شدید رژیم ایران به استفاده از حزبالله جهت تحریک همسایگان لبنان، امنیت مردم لبنان را تهدید میکند. حمایت سپاه پاسداران حزبالله را قادر ساخته تا از قتل، تروریسم، و فساد برای به وحشت انداختن دیگر احزاب و جوامع لبنانی استفاده کند.
در عراق، من میتوانم امروز اعلام کنم که بر اساس گزارشهای از طبقه بندی خارج شده ارتش ایالات متحده، ایران مسئول مرگ دستکم ۶۰۸ نیروی نظامی آمریکایی بوده است. این رقم برابر با ۱۷ درصد کل آمار تلفات پرسنل ایالات متحده در عراق از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۱ بوده است. این تلفات علاوه بر آمار هزاران عراقی کشته شده توسط نیروهای نیابتی سپاه پاسداران است.
سوم آن که، مقابله با گسترش قدرت رژیم ایران مقابله با سایر چالشهای منطقهای را آسانتر خواهد کرد. بسیاری از اندیشمندان و دیپلماتها طی سالها اظهار کردهاند که بدون پیشرفت در مناقشه میان اسرائیل و فلسطین، هیچ گونه پیشرفتی در سایر مناقشهها وجود نخواهد داشت. برخی این مسئله را قضیه «پیوند» خواندهاند – به این معنی که حل موضوع صلح میان اسرائیل و فلسطین برای حل سایر نقاط حساس ضروری است.
اما خاورمیانه امروز این فرضیه «پیوند» را به چالش میکشد. در واقع آنچه ما بیشتر و بیشتر شاهد هستیم، نوعی ارتباط منفی است. یعنی به این معنی که مقابله با تهدیدهای ایران پیششرط کمک به حل مناقشات دیگر است.
وقتی ما به چالشهای منطقه مینگریم، از پروسه صلح گرفته تا مناقشهها در سوریه و یمن و خشونت در بحرین و عراق، میبینیم که اقدامات ایران در بطن مشکل – و یا در همان حوالی – قرار دارد. این رژیم از گروههای تروریستی فلسطینی مانند حماس حمایت میکند؛ حماسی که خواستهها و رویاهای مردم فلسطین را نابود کرده است. این رژیم موشکها و دانش تروریستی را به حوثیها در یمن منتقل میکند و آنها نیز به نوبه خود کشورهای همسایهشان را تهدید میکنند. این رژیم با حمایت و سرپا نگه داشتن رژیم اسد جنگ در سوریه را تداوم میبخشد. در هیچ نقطه از منطقه صلح و رفاه و سعادت، با نفوذ و حمایت رژیم ایران سازگار نیست.
جمهوری اسلامی ایران به نحوی با این بحرانها مرتبط است که رنج و آلام را چند برابر کرده و اجازه نمیدهد تا صلح و ثبات پایگاهی محکم برای خود بیابد. دیگر نمیتوان به ایران اجازه داد تا نقش خرابکار اصلی را ایفا کند. فشارهای ما کار آنها را برای این [خرابکاریها] از همیشه سخت تر میکند.
آقای وزیر پمپئو با استفاده از همه ابزارهایی که در اختیارمان قرار دارد، جهت تحت فشار قرار دادن رژیم برای تغییر سیاستهای مخربش به نفع صلح در منطقه و نیز به خاطر مردم [ایران] – که قدیمیترین قربانیان رنجکشیده از این رژیم هستند – ادامه میدهد.
ما همان گونه که از آغاز تا حالا عمل کردهایم، به فراخوانهایمان خطاب به همه کشورها جهت پیوستن به ما در طرح دوباره درخواستهای ابتداییمان از ایران مبنی بر رفتار کردن مانند یک کشور صلحجو، بپیوندند.
این شامل پایان بخشیدن به تلاش [جهت دستیابی به] جنگافزارهای هستهای، متوقف کردن آزمایش و گسترش موشکهای بالستیک، متوقف کردن پشتیبانیشان از نیروهای نیابتی تروریستی، و توقف بازداشت شهروندان دوتابعیتی بوده است. همانگونه که آقای وزیر پمپئو گفته است، ما آماده ایم ارکان اصلی یکایک تحریمهایمان علیه این رژیم را خاتمه دهیم. ما از برقراری دوباره روابط دیپلماتیک و اقتصادیمان با ایران خرسند خواهیم شد. اگر ایران یک تغییر بنیادین را، همانگونه که در دوازده خواسته آقای وزیر مطرح شد، انجام دهد، اتفاقات بسیار خوبی میتواند بین مردم ایران و مردم ایالات متحده رقم بخورد. این شامل حمایت از مدرنیزه شدن و بازگرداندن اقتصاد ایران به سیستم اقتصادی بینالمللی است.