ایران باید با آمریکا آشتی کند
آیا زمان کنار گذاشتن سیاستهایی که از سال ۱۹۷۹ مردمان ایران و ایالات متحده را از هم دور نگهداشته، فرا نرسیده است؟
آقای هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه ایالات متحده در امور ایران و مشاور ارشد آقای مایک پومپئو، وزیر خارجه، است.
۸ آوریل ۲۰۱۹
https://www.nytimes.com/2019/04/08/opinion/iran-united-states.html
ایران به تازگی [آیینهای بزرگداشت] چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی را برگزار کرد. اما به غیر از خواص رژیم، تنها شمار اندکی از ایرانیان این مناسبت را جشن گرفتند. دلیل این فقدان شور و شوق میان ایرانیان عادی بر کسی پوشیده نیست. انقلاب، با هر معیار منطقی که بسنجیم، در ارائه آن جامعه دادمند و سعادتمندی که آیتالله روحالله خمینی و سایر رهبران انقلابی در سال ۱۳۵۷ [۱۹۷۹] به مردم ایران وعده داده بودند، ناکام بوده است.
این روزها حکومت مذهبی حاکم بر ایران به خاطر ظلم و ستم، فساد، و سوءمدیریت در داخل، و جنگ های فرقهای سهمگین در خارج، زبانزد شده است. این رژیم مذهبی از طریق شبهنظامیان شیعه خود به خشونت و مرگ در لبنان، سوریه، عراق، افغانستان، یمن، و فراسوی آن دامن زده است. حمایت ایران از حزبالله و حماس اجرای حملات از بیرون مرزهای اسرائیل به درون آن کشور را میسر ساخته است.
این شبکه نیابتی به ایران اجازه داده است تا قدرتش را بسیار دورتر از مرزهای خود گسترش دهد. اما ترکیبی از سوءمدیریت مالی رژیم و تحریمهای شدید آمریکا به روشنی همپیمانان ایران را به شدت تحت فشار قرار داده است. ما روز دوشنبه، در تلاش برای افزایش بیش از پیش فشارهای خارجی بر رژیم ایران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به عنوان یک سازمان تروریستی تعین کردیم.
عمده توان انقلاب ۵۷ در درون مرزهای ایران نیز به پایان رسیده است. حضور در مساجد به شدت کاهش یافته و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گزارش داده است که حتی در روزهای مهم مذهبی نیز باورمندان [از این اماکن] دوری میکنند. تعداد متقاضیان طلبگی اندک است که این نشاندهنده اعتراض شگفتانگیزی از سوی طبقه کارگر مذهبی است؛ همانها که به طور سنتی بیشترین تعداد طلبه ها را روانه [حوزههای علمیه] میکردند و ستون فقرات رژیم بودند. فرار مغزها و پرواز سرمایه از کشور نیز امری ثابت است.
انقلاب امروز عمدتا متعلق به طبقه خواص دورو و منافق رژیم است. ستاد [اجرایی فرمان امام] آیتالله علی خامنهای، که ارزش آن دهها میلیارد دلار است، قرار بود یک نهاد خیریه باشد. اما اکنون، برای حفظ رژیم، اموال مردم ایران را تصرف میکند. سپاه پاسدران انقلاب اسلامی به یک حکومتی در دل حکومت [رسمی کشور] تبدیل شده و بسیاری از بخشهای اقتصاد را قبضه کرده است. در حالی که رژیم [جمهوری اسلامی] استفاده از توئیتر را ممنوع کرده، وزیر خارجه ایران از طریق حساب توئیتر خود با جهان صحبت میکند.
آیا زمان آن نرسیده است که رژیم ایران از چهل سال ناکامی و سوءمدیریت دست بکشد؟ آیا زمان کنار گذاشتن سیاستهایی که مردم ایران و ایالات متحده را از سال ۱۹۷۹ از هم دور نگهداشته، فرا نرسیده است؟
ایران نیز همانند ایالات متحده جامعهای پویان و سرزنده دارد که خواهان انزوا نیست و میخواهد با سایر کشورهای جهان همساز شود. ایرانیانی که در ایالات متحده و سراسر جهان زندگی میکنند، شکوفا میشوند. اما ایرانیان در کشور خودشان این شکوفایی را تجربه نمیکنند.
مردمان ایالات متحده و ایران باید روابط دیپلماتیک داشته باشند. ما میتوانیم یک سفارت جدید آمریکا در تهران را تصور کنیم که به گردشگران، افراد عازم به سفرهای تجاری، و آموزگاران روادید میدهد. همچنین باید پروازهای مستقیمی از تهران به نیویورک یا لسآنجلس برقرار گردد. آمریکا، قبل از انقلاب دومین شریک بزرگ بازرگانی ایران بود. باز هم باید چنین شود. قبل از انقلاب پنجاه هزار دانشجوی ایرانی در دانشگاههای آمریکا مشغول تحصیل بودند. برقراری دوباره روابط درها را به روی فرصتهای خارقالعادهای خواهد گشود.
یک روز، به همین زودیها، [دارندگان] درخشانترین اندیشههای کشورهایمان میتوانند با یکدیگر برای حل مشکلات مردم ایران همکاری کنند. با داشتن روابط میان ایالات متحده و ایران ما میتوانیم به اتفاق هم آلودگی شدید هوای تهران را کاهش دهیم، در کرمانشاه خانههایی بسازیم که در برابر زلزله مقاوم هستند، مداواهای پزشکی نوینی را به کهنهسربازان جنگ ایران و عراق ارائه دهیم، و آب را به دریاچه اورمیه و زایندهرود بازگردانیم.
آمریکا آماده است تا با احترام متقابل برای حصول منافع متقابل، با یک دولت ایرانی همکاری کند. اما برای این که این گشایش ممکن شود – برای عادی شدن روابط و بهرهمند شدن از همه منافعی که به دنبال آن خواهد آمد – رژیم [حاکم بر ایران] نخست باید تصمیم بگیرد که میخواهد یک کشور عادی باشد، و نه یک آرمان انقلابی.
یک ایران صلحآمیز نویدبخش یک خاورمیانه صلحآمیزتر خواهد بود. اما با گذشت چهل سال بسیاری از کشورها حساسیتشان را نسبت به خشونت ایران از دست دادهاند و دیگر قادر نیستند یک ایران صلحآمیز را متصور شوند. چنین انتظارات اندکی به آرمان صلح، و به ویژه به مردم ایران که خواهان زندگی بهتر هستند، زیان بزرگی میزند.
اکنون زمان آن رسیده است که کشورها بار دیگر این خواستههای بنیادی از [رژیم] ایران را مطرح کنند. [آنها باید] از [ایران] بخواهند تا مانند یک کشور عادی و صلحآمیز رفتار کند: به تلاش برای دستیابی به جنگافزارهای هستهای پایان دهد، آزمایش موشکهای بالستیک را متوقف کند، حمایت از تروریستهای نیابتی را متوقف کند، و از دستگیری خودسرانه شهروندان دوتابعیتی دست بکشد. این رژیم باید به جای هزینه کردن برای دیکتاتورها، تروریستها، موشکها، و شبهنظامیان، بر روی مردم خودش سرمایهگذاری کند. [اکنون] به لطف یارانههای رژیم، یک جنگجوی معمولی حزبالله دو یا سه برابر دستمزد یک مامور آتشنشان ایرانی درآمد دارد.
برخی دیپلماتها به من گفتهاند که این تغییرات بنیادین غیرواقعگرایانه هستند. اما آیا پذیرفتن وضعیت کنونی – یعنی صدور دلبخواهی خشونتهای فرقهای و ایجاد یک دهلیز کنترل شیعی – به نوعی واقعگرایانهتر است؟ آیا مشاهده کوشش رژیم برای تسلیم کردن کل جامعه ایران جهت پیروی از انگارههای انقلاب اسلامی، واقعگرایانهتر است؟
اگر کشورها تصمیم بگیرند که نخواهند این رژیم را با معیارهایی مشابه معیارهای تعیین شده برای کشورهای دیگر پاسخگو قرار دهند، ما باید منتظر خشونتهای بیشتر در خارج و سرکوبهای بیشتر در درون ایران باشیم. این بهترین و محتملترین مسیر برای ترویج صلح و تضمین حقوق و آزادیهایی است که مردم ایران شایسته برخورداری از آنها هستند و در سال ۱۳۵۷ به آنها وعده داده شده بود.
اگرچه نهایتا تصمیمگیری برای مسیر آینده ایران بر عهده مردم آن کشور است، ایالات متحده – با در نظر گرفتن آزادیهای خودمان – از صدای مردم ایران که مدتها نادیده گرفته شده پشتیبانی خواهد کرد. کشورهای دیگر نیز باید به این تلاش بپیوندند. چهل سال آینده تاریخ ایران نه با ستم و ترس، بلکه با آزادی و تحقق [آرمانهای] مردم ایران، همراه خواهد بود.