گفتگو با دنیا ناصر، ناظر جوان ایالات متحده در سازمان ملل متحد

ShareAmerica

دنیا ناصر ناظر جوان ایالات متحده در سازمان ملل متحد و نخستین آمریکایی مسلمان در این جایگاه است. او منتخب مجله گلمور به عنوان یکی از برترین ده زن دانشجوی سال ٢٠١٤ شد. دنیا ناصر آمریکایی ایرانی تبار و با وجود سن کمش راه درازی را پیموده است.

گفتگو با دنیا ناصر را در سه بخش تهیه کرده ایم. بخش اول این گفتگو را به پیشینه وی، تاثیری که از خانواده و به ویژه مادرش گرفته و حمایتی که در محیط درسی از آن برخوردار شده اختصاص داده ایم. در بخش دوم گفتگو به ضرورت ارتباط میان جوانان سراسر جهان، و نقش رسانه های اجتماعی در این زمینه می پردازیم. بخش پایانی به آنچه دنیا ناصر بر آن تمرکز کرده، از جمله تلاش های گسترده در راستای توانمند سازی زنان در سراسر جهان و به ویژه منطقه خاورمیانه مربوط است.

به پیشینه ایرانی-آمریکایی خود افتخار می کنم

مادر من اهل تهران است اما بخش بزرگی از کودکی خود را در کرمان به سر برده است. پدرم متولد و بزرگ شده رشت است. من یکی از چهار فرزند خانواده هستم: اول برادر بزرگم علی، بعد من، نیما و آخر از همه خواهرم هدیه. ما در یک محیط بسیار ایرانی بزرگ شدیم. از زبانی که صحبت می کردیم گرفته تا غذایی که می خوردیم و سنت ها و ارزش هایی که می آموختیم همه ایرانی بودند. من همیشه از پیشینه ایرانی-آمریکایی خود احساس غرور می کردم، حتی زمانی که مانند زمان پس از حمله های تروریستی یازدهم سپتامبر شرایط دشوار بود.

مدیون از خود گذشتگی های مادرم هستم

هر چه به دست آورده ام مدیون عشق و حمایت پیوسته و دائمی خانواده ام هستم. وقتی خیلی جوان تر بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. بنا بر این در بیشتر طول عمرم مادرم یک مادر تنها بود. مادرم [برای من] سمبل استقامت و سخت کوشی بود. این دو صفت، استقامت و پیگیری، برای پیشرفت شغلی من بسیار مهم بوده اند. او با دشواری های بسیاری رو به رو بود و اغلب این دشواری ها ریشه در این واقعیت داشت که او یک زن است. اما او همواره “تحمل” را در حدی پیشه کرده که من و خواهرم به سختی می توانیم با او در این زمینه برابری کنیم. بدون از خود گذشتگی و جدیت او در مادر بودن و حمایت بی حدی که برای من فراهم کرده، من همین دنیای امروزم نمی بودم.

مادر من و خانواده ام برای موفقیت من از خود گذشتگی های بسیاری کردند. من همچنین در کارم بسیار جدی هستم و انرژی زیادی در کارم می گذارم. این یعنی بی خوابی های شبانه، صرفنظر کردن از حضور در مهمانی ها و دیگر مراسم، گذراندن وقت کمتر با خانواده و دوستان به علت کار و مسافرت زیاد.

دوستان، استادان، و به طور کلی سیستم حمایتی محیط در موفقیت هایم بسیار موثر بوده اند. تصحیح نوشته ها، تمرین کردن با من، توصیه های مفید، و بسیاری موارد دیگر از آن جمله اند. من اغلب احساس می کنم که آنچه می کنم “قسمت” بوده و رابطه روحی من با خدا این احساس را تقویت می کند. مادرم همیشه می گوید مرا دنیا نامیده شاید من قرار است دنیا را عوض کنم!

ماجرای انتخاب شدن به عنوان یکی از برترین ده زن دانشجوی مجله گلمور

بیش از هزار زن جوان در مسابقه ده زن دانشجوی برتر سال ٢٠١٤ شرکت کردند. انگیزه شرکت من در این مسابقه برایم بیشتر دنبال کردن یک رویا و لذت بردن از پیمودن این راه بوده، با علم به این که به احتمال زیاد به این هدف نخواهم رسید. وقتی به من گفتند در فهرست نامزدهای نیمه نهایی هستم، هیچگاه اینقدر خود را هیجان زده احساس نکرده بودم. زمانی که به من تلفن زدند که خبر انتخاب شدنم را به من بدهند، شادترین لحظه زندگی ام بود. این فرایند برایم بسار پر احساس و همزمان خوشایند بود. گروه زنانی که انتخاب شده اند بسیار برجسته هستند و تا امروز نمی توانم باور کنم که من در این جمع خواهرانه هستم.

تبریک! شما ناظر جوان ایالات متحده در سازمان ملل متحد هستید!

برای پست ناظر جوان ایالات متحده در سازمان ملل متحد همه جوانان آمریکایی از سن ١٨ تا ٢٤ سالگی می توانند تقاضا کنند. امسال بیش از ٦٠٠ متقاضی وجود داشت و بنا بر این می شود حدس زد که چه رقابت فشرده ای بود. من تقاضای خود را فرستادم و به دنبال آن دعوت به مصاحبه شدم. تنها زمان دیگری که برای یک مصاحبه اینقدر سخت مطالعه کردم برای دریافت بورس ترومن بود. در چند روز قبل از مصاحبه با کمک دوستان و همکاران خود را آماده کردم. به دنبال مصاحبه اول به یک مصاحبه دوم دعوت شدم و به دنبال آن یکی از هیجان انگیزترین ایمیل ها را دریافت کردم: تبریک دنیا. شما ناظر جوان ایالات متحده سال ٢٠١٥-٢٠١٦ در سازمان ملل متحد هستید.”

تحصیل دختران، مثال هایی از زندگی شخصی

من فکر می کنم مادرم و من مثال های خوبی برای اهمیت آموزش زنان هستیم. مادر من، هما جون، امکان تحصیلات عالی در اختیار نداشت و این مساله تاثیر منفی بر زندگی او گذاشت. به همین دلیل او قادر نبود یک شغل ثابت داشته باشد و یا بتواند در مورد شرایط کاری مثل تعطیلی گرفتن در روز یکشنبه با قدرت مذاکره کند یا این که بتواند از کار کردن روی ناخن به این دلیل که سینه او را آزار می دهد خودداری کند. این برای من آزار دهنده بود که ببینم او از رئیس خود هراس دارد یا وقتی از او چیزی می خواستند و تهدید می کردند که اگر از انجام آن خودداری کند به مقامات دولتی تلفن می کنند. در آن زمان او جواز نداشت زیرا زبانش به اندازه کافی خوب نبود که بتواند در امتحان انگلیسی قبول شود. سال ها طول کشید تا او بالاخره موفق شد و من از این بابت احساس غرور می کنم. ما با امکانات مالی کمی بزرگ شدیم و این مساله در زندگی من به طور مستقیم تاثیر گذاشت. به عنوان مثال من نمی توانستم در کلاس های sat/act شرکت کنم چون خیلی گران بودند. من اغلب نمی توانستم برای کلوپ های عصر در مدرسه بمانم چون باید از خواهر و برادر کوچکترم نگهداری می کردم. به سفرهای خارجی مدرسه نمی توانستم بروم چون گران بودند. نداشتن آموزش برای مادرم همه زندگی ما را تحت تاثیر قرار می داد.

پیام حمایت و مهر به زنان و دختران ایرانی

من فکر می کنم که زنان و دختران در ایران بسیار قوی هستند بنابراین چیزی نمی توانم به آن ها بگویم که خودشان ندانند. اما پیامی که می توانم به آن ها بدهم این است که آن ها تنها نیستند. ایرانیان و متحدان دیگری در سراسر جهان دارند که از حقوق آنها دفاع می کنند و در فکر آنها هستند. باز هم بگویم نمی خواهم تلاش و پیشرفت آنها را نادیده بگیرم فقط می خواهم بگویم یک پیام حمایت و عشق به آنها بدهم. آنها همه خواهران من هستند. تنها تفاوت میان ما این است که در دو کشور متفاوت به دنیا آمده ایم. و من تا آنجا که بتوانم برای توانمند کردن آنها نیز تلاش خواهم کرد.