حکومتهای دیکتاتوری دردنیای امروز ناپایدار هستند. قدرتمندان امروز جرقه انقلاب فردا می شوند. شما می توانید مخالفانتان را زندانی کنید، اما نمی توانید اندیشه ها را به حصر درآورید. شما می توانید تلاش کنید دسترسی به اطلاعات را به کنترل خود درآورید، ولی نمی توانید دروغ را به حقیقت بدل کنید. این توطئه سازمانهای غیردولتی تحت حمایت ایالات متحده نیست که فساد را برملا می کنند و انتظارات مردم را در سرار دنیا بالا می برند؛ این فناوری، شبکه های اجتماعی و میل کاهش ناپذیر افراد در همه جا است که می خواهند درباره نحوه حکمروایی بر خود انتخاب های خودشان را داشته باشند.
بی تردید، معتقدم در دنیای امروز، معیار قدرت دیگر با کنترل مرز و بوم تعریف نمی شود. سعادت ماندگار صرفا از توانایی دسترسی (به) و استخراج مواد خام بدست نمی آید. قدرت کشورها به موفقیت مردمشان بستگی دارد؛ به دانششان، به نوآوری شان، به تخیلاتشان، به انگیزه شان، به فرصتشان – و آن هم به نوبه خود به حقوق فردی و حکومت خوب و امنیت شخصی بستگی دارد. سرکوب داخلی و تجاوز خارجی هردو نشانه های عدم موفقیت در فراهم آوردن این بستر است.
سیاست و انسجامی که برپایه اهریمنی جلوه دادن دیگران باشد، بر فرقه گرایی دینی یا قبیله گرایی محدود یا وطن پرستی همراه با تعصب اتکا کند، ممکن است گاهی در آن لحظه قدرت به نظر برسد، اما در طول زمان ضعف آن آشکار خواهد شد.
….
به مدت دوسال، ایالات متحده و شرکای ما از جمله روسیه و چین، در مذاکراتی پیچیده متحد ماندند. نتیجه، توافقی جامع و ماندگار است که مانع دسترسی ایران به سلاح هسته ای می شود و در عین حال به ایران اجاذه می دهد تا به انرژی هسته ای صلح آمیز دسترسی داشته باشد. و اگر این توافق بطور کامل اجرا شود، منع سلاحهای هسته ای تقویت می شود، از جنگی بالقوه جلوگیری می شود، دنیای ما امن تر می شود. این قدرت نظام بین المللی است، زمانی که آنطور که باید عمل می کند.
….
من درک می کنم که دموکراسی در بخشهای مختلف دنیا اشکال مختلفی به خود می گیرد. ایده اینکه مردمی بر خود حکومت کنند بر اینکه حکومت به فرهنگ منحصر به فرد، تاریخ منحصر به فرد و ابراز وجود منحصر به فرد آنها صدایی بدهد استوار است. اما برخی از حقایق جهانی بدیهی هستند. هیچ کس نمی خواهد به دلیل عبادتی صلح آمیز زندانی شود. هیچ زنی نباید هرگز با مصونیت از مجازات مورد آزار قرار گیرد، و یا هیچ دختری نباید از رفتن به مدرسه منع شود. آزادی اعتراض صلح آمیز به حکمرانان بدون ترس از قوانین خودسرانه – اینها تفکرات یک کشور یا یک فرهنگ نیستند. اینها برای پیشرفت انسان بنیادین هستند. اینها سنگ بنای این نهاد هستند.
درک می کنم که دموکراسی مستاصل کننده است. دموکراسی در آمریکا بی شک بی عیب نیست. در برخی مواقع می تواند ناکارآمد هم باشد. اما دموکراسی – تلاش مداوم برای گسترش حقوق به مردم بیشتر و صدا بخشیدن به مردم بیشتر – چیزی است که به ما اجازه داده است قدرتمندترین کشور دنیا شویم.
این صرفا یک امر اصولی نیست، یک مسئله انتزاعی نیست. دموکراسی – دموکراسی فراگیر – کشورها را قدرتمندتر می کند. وقتی که احزاب مخالف بتوانند از طریق (صندوقهای)رای به طور مسالمت آمیز در پی قدرت باشند، یک کشور افکار جدیدی را جلب می کند. وقتی رسانه های آزاد بتوانند جامعه را آگاه کنند، فساد و سوء استفاده عیان می شوند و می توانند ریشه کن شوند. وقتی جامعه مدنی شکوفا شود، جوامع می توانند مشکلاتی را حل کنند که دولتها لزوما نمی توانند به تنهایی حل کنند. وقتی مهاجران پذیرفته می شوند، کشورها بارورتر و پرطراوت تر می شوند. وقتی دختران می توانند به مدرسه بروند، و کار پیدا کنند، و فرصتهای بی پایان را دنبال کنند، آن زمانی است که یک کشور به توان بالقوه کامل خود می رسد.
این آن چیزی است که من باور دارم بزرگترین قدرت آمریکاست. تک تک افراد در آمریکا با من موافق نیستند. این بخشی از دموکراسی است. باور دارم این واقعیت که شما می توانید در خیابانهای این شهر راه بروید و از کنار کلیساها و کنیسه ها و معابد و مساجد رد شوید، جاهایی که مردم آزادانه عبادت می کنند، این واقعیت که جامعه مهاجران ما منعکس کننده تنوع جهان است – شما می توانید افرادی را از همه جا اینجا در نیویورک بیابید – این واقعیت که هر کس می تواند در جامعه شرکت کند، هر کس می تواند بی توجه به اینکه کیست، یا چه شکلی دارد، یا چه کسی را دوست دارد، در جامعه شرکت کند – این چیزی است که ما را قدرتمند می کند.
من باور دارم این آینده ایست که ما باید با هم در پی آن باشیم. به احترام هر فرد ایمان داشتن، باور به اینکه ما می توانیم روی فاصله ها پل بزنیم و همکاری را به جای تقابل انتخاب کنیم – این ضعف نیست، این توان است. این یک ضرورت عملی است در این دنیای در هم تابیده.
و مردم ما آن را در می یابند. به دکتر لیبریایی ای فکر کنید که در پی بیماران ایبولایی خانه به خانه رفت. به مغازه دار ایرانی ای فکر کنید که گفت بعد از توافق هسته ای “انشاالله حالا ما می توانیم کالاهای بیشتری را با قیمتی بهتر عرضه کنیم.”
به خانواده هایی فکر کنید که هر چه می شناسند را پشت سر رها می کنند و خطر بیابانهای خشک و آبهای طوفانی را می پذیرند فقط برای یافتن سرپناه، فقط برای نجات فرزندانشان. یک پناهجوی سوری که در هامبورگ به گرمی مورداستقبال قرار گرفته بود گفت “ما فکر می کنیم هنوز مردمی هستند که دیگر مردم را دوست دارند.”
تاریخ پر از شکست پیامبران دروغین و امپراتوریهای سرنگون شده است که باور داشتند زور همیشه کارگر است و این ادامه خواهد داشت. شما می توانید از این امر مطمئن باشید. اما از ما خواسته شده است که نوع دیگری از رهبری را ارائه کنیم – رهبری ای که چنان قدرتمند است که تشخیص می دهد ملتها منافع مشترکی دارند و مردم انسانیت مشترکی با هم دارند، و اینکه بله، ایده های خاص و اصولی ای هستند که جهانی اند.
بگذارید این ایمان را با خود به آینده ببریم، چرا که این تنها راهی است که ما می توانیم اطمینان حاصل کنیم که آینده برای بچه های من و برای بچه های شما روشن تر خواهد بود.