شهادت نماینده ویژه در امور ایران رابرت مَلی به کمیته روابط خارجی مجلس سنا

 

شهادت رابرت مَلی

نماینده ویژه در امور ایران

وزارت امور خارجه ایالات متحده آمریکا

کمیته روابط خارجی مجلس سنا

مذاکرات برجام و سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال ایران

۲۰۲۲ مه ۲۵

جناب رئیس، مقام عالی رتبه و اعضای کمیته،

از شما بابت این فرصتی که به من برای صحبت در مورد استراتژی دولت بایدن در قبال ایران دادید، سپاسگزارم.

اجازه دهید سخن را با چند حقیقت اساسی که اطمینان دارم سر آن با هم توافق داریم و دلیل همه آنچه انجام می دهیم است، شروع کنم. فعالیت های ایران تهدیدی برای ایالات متحده و متحدانش از جمله اسرائیل است. ایران سابقه طولانی در ایجاد نا آرامی در منطقه دارد و به حمایت از گروه های تروریستی ادامه می دهد. ایران بانی حملات علیه نیروهای ما در خاورمیانه وعلیه شرکایمان است. سابقه ایران در حقوق بشر بسیار بد است. ایران اتباع خارجی و دو تابعیتی را دستگیر می کند تا از آنها برای گروکشی سیاسی استفاده کند. ایران هرگز نباید به سلاح اتمی دست پیدا کند چرا که این به منزله تهدید مستقیم علیه ما و متحدانمان است و کنترل فعالیت های تهدید آمیز این کشور را برایمان سخت تر خواهد کرد.

دولت بایدن – هریس بیشتر سال گذشته را صرف بازگرداندن محدودیت های شدید برای برنامه هسته ای ایران کرده است، از جمله برقراری مجدد یک سیستم بی سابقه نظارت بین المللی. ما همچنین در حال ترمیم پیوندهای بسیار مهم با متحدان اروپایی خود بوده ایم که برای پاسخگو کردن ایران و تغییر رفتار این کشور ضروری است.

این نتیجه تاسف بار تصمیم دولت قبلی برای خروج یک طرفه ایالات متحده از برجام است. اگر این تصمیم گرفته نشده بود، تمرکز کامل ما – و اهرم فشار ما – می توانست روی همکاری با متحدان و شرکایمان جهت تقابل و جلوگیری از فعالیت های خطرناک غیر هسته ای ایران – تهدیدات این کشور برای شهروندان، متحدان و شرکای ما، خشونتی که این کشور در منطقه خود به وجود می آورد و از آن حمایت می کند و البته اجحافی که به مردم خود اعمال می کند، متمرکز شود. تظاهراتی که اکنون در ایران شاهد آن هستیم، معیاری برای سنجش فساد و سوء مدیریت دولت، و واکنش وحشیانه به این اعتراضات، یادآور انحطاط اخلاقی آن است.

در حالی که ما همچنان، با همکاری کنگره، به شدت روی این موضوعات متمرکز هستیم، متاسفانه این فرصت را نداریم که به طور انحصاری به آنها بپردازیم، زیرا زمانی که رئیس جمهور بایدن به قدرت رسید، یک بحران عاجل را به ارث برد: برنامه هسته ای لجام گسیخته ایران که تهدیدی است جدی و واقعی در یکی از حساس ترین مناطق جهان و به همین دلیل نیاز به توجه فوری داشت. اگر در این تلاش شکست بخوریم، هر مشکل دیگری که با ایران داریم بدتر، خطرناکتر و غیر قابل حل تر خواهد شد و این بزرگترین تهدید بالقوه برای ایالات متحده و متحدان ما است، به همین دلیل باید این تلاش ها اکنون ضروری ترین اولویت ما باشد.

این بحران که ناگهان توجهات را از دیگر تهدیدات ایران منحرف کرد، اجتناب پذیر بود. من میدانم که برجام موضوعی عمیقاً بحث انگیز در میان اعضای این کمیته است و به نظرات مخالف احترام می گذارم. اما واقعیت ساده این است: برجام به عنوان ابزاری برای محدود کردن برنامه هسته ای ایران موثر بود. همانطور که دولت قبلی در زمان خروج از برجام اذعان کرد، ایران به تعهدات خود پایبند بود. ایران اورانیوم را بیش از سه و شصت و هفت صدم درصد غنی نمی کرد، ذخیره اورانیوم غنی شده بیش از سیصد کیلوگرم را انباشته نمی کرد، تنها پنج هزار و شصت سانتریفیوژ نسل اول خود و تعداد بسیار محدودی سانتریفیوژهای تحقیق و توسعه را به کار گرفته بود، و البته اجازه انجام جامع ترین سیستم بازرسی سرزده بین المللی که در جهان وجود دارد را می داد. علاوه بر این، با مهار موثر برنامه هسته ای ایران، ما در موقعیتی قرار داشتیم که با متحدان و شرکای خود برای شکل دادن به یک پاسخ محکم جهانی به سایر تهدیدات ایران کار کنیم.

اختلاف نظر در این اتاق به این خلاصه میشود: آیا بهتر است توافق هسته ای را احیا کنیم و به موازات آن، از سایر ابزارهای در اختیارمان – دیپلماتیک، اقتصادی و غیره – برای مقابله با سیاست های بی ثبات کننده ایران استفاده کنیم؟ یا بهتر است از شر این توافق خلاص شویم و سیاست فشار را بر ایران برای پذیرش محدودیت های هسته ای شدیدتر و مهار سیاست های تهاجمی اعمال کنیم؟

زمانی که توافق هسته ای در ابتدا منعقد و توسط کنگره مورد بحث قرار گرفت، و نیز زمانی که دولت قبلی از این توافق خارج شد، این سوال باعث ایجاد بحث های داغ بر پایه فرضیات و موضوعات خلاف واقع گردید. اما اکنون برای پاسخ به آن نیازی به تکیه بر نظریه یا آزمون فکری نداریم.

چرا که چندین سال را با همان رویکرد سیاستی مورد حمایت منتقدان برجام به طور واقعی تجربه کردیم: سیاست به اصطلاح فشار حداکثری، به منظور بستن راه های کسب درآمد رژیم ایران، به این امید که ایران محدودیت های هسته ای به مراتب بیشتری را بپذیرد و رفتارهای تهاجمی کمتری داشته باشد. بسیاری از ما در آن زمان به شدت با این سیاست مخالف بودیم، اما البته نتوانستیم ثابت کنیم که این سیاست شکست خواهد خورد. در آن زمان ما پیش بینی می کردیم، اما اکنون به یقین می دانیم.

بر اساس برجام، ایران یک برنامه هسته ای بسیار محدود و تحت نظارت دقیق را اجرا می کرد. حدود یک سال طول می کشید تا ایران به مواد لازم برای ساخت بمب اتمی برسد – چیزی که ما آن را «زمان بریک اوت» می نامیم – و این به نوبه خود به ما و متحدانمان زمان کافی برای اقدام علیه این تصمیم سرنوشت ساز ایران را می داد. بدون آن محدودیت ها، ایران توانسته است برنامه هسته ای خود را با انباشت مقادیر کافی اورانیوم غنی شده و دستیابی به دستاوردهای تکنولوژیکی که زمان بریک اوت را تقریباً چند هفته کوتاه کرده است، پیش ببرد و فرصت را برای هشدار و واکنش نسبت به بریک اوت ایران محدود کند. و از آنجایی که ایران اقدامات نظارتی برجام را که فراتر از پادمان های استاندارد است به حالت تعلیق درآورده، بازرسان جهانی در آژانس بین المللی انرژی اتمی اطلاعات کمتر و دسترسی محدودتری دارند، از جمله می توان به ابزاری اشاره کرد که در پروتکل الحاقی آژانس جهت شناسایی و جلوگیری از هرگونه تلاش جدید ایران برای پیگیری فعالیت های پنهان هسته ای ارائه شده است.

کمپین فشار حداکثری دولت قبلی به جای اینکه آنها را مجبور به دادن امتیاز کند، منجر به حداکثرتحریکات غیر هسته ای ایران شد، از جمله حملات فزاینده ایران و گروه های مسلح تحت حمایت این کشور به نیرو های ما و شرکایمان در خلیج فارس. همانطور که وزیر بلینکن اشاره کرد، حملات شبه نظامیان مورد پشتیبانی ایران در عراق بین سال های دو هزار و نوزده تا دو هزار و بیست چهارصد درصد افزایش یافته است – سال هایی که قرار بود فشار ایالات متحده آمریکا به حداکثر محدودیت ایران منجر شود.

سیاست «فشار حداکثری» طولانی تر و قوی تر نبود، بلکه کوتاه تر و ضعیف تر بود – در واقع، آنقدر کوتاه که در غیاب توافق برجام، بسیاری از اقدامات هسته ای که منتقدان این توافق نگران بودند ایران در آینده انجام خواهد داد، در حال حاضر توسط ایران انجام می‌شود؛ در واقع آنقدر ضعیف که برنامه هسته‌ای ایران امروز اساساً بدون هیچ محدودیتی در اندازه و پیشرفت فناوری آن عمل می‌کند.

هنگام خروج ما از برجام، مقامات آمریکایی آن زمان پیش بینی کردند که ایران برنامه هسته ای خود را از سر نخواهد گرفت و برای گفتگو درباره سایر نگرانی های ما سر میز مذاکره خواهد آمد. ای کاش حق با آنها بود. اما متأسفانه، پیش بینی آنها در همه موارد اشتباه بود. نظریه جایگزینی که منتقدان برجام مطرح کردند، امتحان شد و قاطعانه شکست خورد.

به همین دلیل، ما بدون هیچ خیال باطلی به دنبال بازگشت به اجرای کامل برجام هستیم. مادامی که بدانیم با بازگشت به توافق، مزایای عدم تکثیر سلاح هسته ای ارزش برداشته شدن تحریم ها را دارد، این کار را انجام خواهیم داد. در حال حاضر، اطمینان داریم که این یک اقدام صحیح است، اما ما و جامعه اطلاعاتی به طور مستمر تجزیه و تحلیل فنی را که پشتوانه دیدگاه مان است، بررسی می کنیم.

برای این اقدام، و درست همانطور که قبلا این کار را انجام دادیم، البته باید تحریم هایی را که در واکنش به تهدید هسته ای ایران اعمال شده بود، لغو کنیم تا بتوانیم به توافق برسیم. هدف آن تحریم ها در وهله اول این بود که از آنها به عنوان اهرمی جهت مقابله با تهدید هسته ای ایران استفاده شود. نتیجه آخر اینکه ما و همه شرکای اروپایی مان باور داریم که می‌توانیم در ازای برداشتن گام‌ های مهم ایران برای عقب ‌نشینی و محدود کردن برنامه هسته‌ ای ‌اش، کاهش محدود تحریم ها را اعمال کنیم و همچنان از مجموعه وسیع تحریم های باقیمانده و سایر ابزارهایی که در اختیار داریم برای فشار و هدف قرار دادن سایر فعالیت های خطرناک ایران استفاده می کنیم.

تعجب آور نیست، بلکه قابل توجه است که بیشتر مقامات امنیتی سابق اسرائیل با سابقه خدمت در نهادهای امنیت ملی کشورشان، به صراحت اعلام کرده اند که تصمیم ایالات متحده برای خروج از توافق یکی از اخیرترین تصمیماتی است که بیشترین آسیب را به امنیت اسرائیل وارد نموده است. این اشخاص متخصصان سرسخت امنیتی از طیف های گوناگون سیاسی هستند – مانند نخست وزیر سابق ایهود باراک و یا وزیر دفاع سابق موشه یعلون که هر کار لازم را برای دفاع از کشور خود انجام می دهند و نمی توان هیچ یک از آنها را و هیچ یک نیز چندان روی دیپلماسی متمرکز نیستند. اما آنها می دانند و ما نیز باید بدانیم: خروج از توافق، ما و آنها را در وضعیت بسیار بدتری قرار داده است.

امروز که با شما صحبت می کنم، ما با ایران توافقی نداریم و چشم انداز دستیابی به آن در بهترین حالت، ضعیف است. اگر ایران روی خواسته های فرا برجامی خود اصرار کند، ما به مخالفت با آنها ادامه خواهیم داد و هیچ توافقی به دست نخواهد آمد. اگر این انتخاب ایران باشد، ما به طور کامل آماده ادامه و تشدید تحریم ها هستیم، البته این بار در حالی که اروپا قاطعانه در کنارمان است و با هماهنگی با اسرائیل و شرکای منطقه ای خود به شدت نسبت به فعالیت های تنش زای ایران واکنش نشان خواهیم داد. ما تعهد قاطع خود را برای حل حتی سخت ترین مشکلات از طریق دیپلماسی نشان داده ایم و دولت ایران باید به مردم خود توضیح دهد که چرا زمانی که توافقی واقع بینانه به آسانی در دسترس بود، انزوا و افزایش مشکلات اقتصادی را انتخاب کرد.

ما دچار خیال باطل نیستیم. با توافق هسته ای یا بدون آن، دولت ایران یک تهدید باقی خواهد ماند. با توافق هسته ای یا بدون توافق هسته ای، ایران به حمایت از تروریسم، تهدید اسرائیل، ایجاد بی ثباتی در منطقه، تامین مالی، آموزش و تجهیز مجموعه ای مجموعه ای از عناصر غیر دولتی خشونت آفرین و سرکوب مردم خود ادامه خواهد داد.

اما نکته اصلی این است که اگر رهبران ایران به سلاح هسته ای دست یابند یا اوضاع به همین شکل باقی بماند و این کشور مواد لازم برای ساخت سلاح هسته ای را به دست آورد، مشکلات ما با ایران بیشتر شده و آزادی عمل ما برای رفع این مشکلات بسیار کمتر خواهد شد. در مقابل، اگر محدودیت های برنامه هسته ای ایران را که امروز در آستانه ناپدید شدن است، بازگردانیم، در موقعیت بسیار قوی تری برای مقابله با آنها خواهیم بود.

من می خواهم سخنانم را با چند نظریه در مورد آنچه از تجربه دو دولت قبلی آموخته ایم و چگونه باید این تجربه ها را ادغام کنیم، پایان دهم. از دولت اوباما آموختیم در حالی که برجام با موفقیت نگرانی های هسته ای ما را برطرف کرد، می توانستیم و باید عمیق تر با متحدان و شرکای منطقه ای خود که در خط مقدم هستند و منافع آنها مستقیماً در خطر است، مشورت و هماهنگی کنیم. با حمایت کامل این کشورهاست که در مقابله با تهدیدات ایران بسیار قوی تر خواهیم بود. ما همچنین یاد گرفتیم که اگر خواهان یک توافق پایدار و باثبات هستیم، بهتر است این توافق تا حد امکان از حمایت هر دو حزب برخوردار باشد. از دولت ترامپ آموختیم که ایالات متحده ابزار بسیار قدرتمندی در اعمال مجدد تحریم ها دارد. این گزینه هنوز در اختیار ماست، و اگر به توافق بازگردیم و ایران به تعهدات خود عمل نکند، قابل اجرا خواهد بود. اما همچنین دانستیم که به تنهایی عمل کردن باعث انزوای ما و نه ایران خواهد شد. و دانستیم که سیاستی متمرکز بر فشار و دور از یک هدف سیاسی واقع بینانه، نه حداکثر نتیجه، بلکه حداکثر اختلاف و حداکثر خطر را ایجاد می کند.

دولت بایدن – هریس استراتژی خود را بر پایه همین تجارب دوگانه بنا نهاده است: در صورت تمایل ایران، ما به احیای کامل برجام با همکاری متحدان اروپایی خود متعهدیم؛ با تکیه بر این توافق در پی به دست آوردن یک نتیجه دیپلماتیک گسترده ترکه از حمایت قوی کنگره برخوردار باشد، هستیم و در این مسیر، برای جلوگیری، تقابل و پاسخ به تهدیدات ایران با اروپا و مهمتر از همه، با اسرائیل و شرکای منطقه ای مان، درسایه توافق آبراهام، همکاری نزدیک داشته و نشان دهیم که هرگز به ایران اجازه دستیابی به سلاح هسته ای را نخواهیم داد.

با سپاس، تقاضا دارم متن کامل شهادت نامه من در سوابق درج شود، و منتظر سوالات شما هستم.